English Version
This Site Is Available In English

انسان به صورت فطری مثبت‌نگر است

انسان به صورت فطری مثبت‌نگر است

از دیدگاه کنگره۶۰ زندگی انسان بر مبنای سه محور استوار بوده که شامل جبر، اختیار و فرمان الهی است؛ گرچه در بیرون از کنگره برخی افراد به جبر و گروهی به اختیار اعتقاد دارند که تعریف کاملی برای این موضوع نیست. همانطور که در زمینه اعتیاد هم شاهد هستیم ما با تعریف درست از این مسئله؛ یعنی جایگزینی مزمن مواد مخدر در جسم، توانستیم مسئله اعتیاد را مشخص کنیم. تقدیر به مفهوم نامه پیشین است؛ برای مثال اگر گندم بکاریم؛ هنگامی‌که زمان آن فرا برسد، بایستی آن را درو کنیم؛ البته نبایستی به گونه‌ای باشد که هر اتفاقی برای ما رخ می‌دهد، بگوییم تقدیر این‌طور رقم زده است؛ بلکه بایستی به تلاش خود ادامه دهیم و به نتیجه کاری نداشته باشیم.

جبر؛ همان تقدیر و اختیار؛ همان خواست انسان است. در حال حاضر انسان تقدیر را به خاطر نمی‌آورد. بعضی مسائل جزو تقدیر انسان است؛ اما از آن اطلاعی ندارد. برخی اوقات هر چه که تلاش می‌کنیم، هیچ راهی برای ما گشوده نمی‌شود و گاهی معکوس این قضیه اتفاق می‌افتد؛ یعنی هنوز تلاش خاصی انجام نداده‌ایم و برای ما آن اتفاق رخ می‌دهد که این بستگی به زمانی که فرمان الهی در نظر گرفته دارد؛ پس در چنین شرایطی بایستی صبر کرد و آرام بود تا خواسته ما محقق شود.
اگر بخواهیم آغاز خلقت در جهان فیزیکی را همان بینگ بنگ در نظر بگیریم تا زمانی‌که تمامی سماوات و کروات در هم فرو بریزد، دوباره خلق جدیدی اتفاق می‌افتد. همه ما از قبل بوده و هستیم و در همه این چرخش‌ها، تبدیل انجام می‌گیرد. یکی از این چرخش‌ها که مسئله مهمی است؛ وجود حیات، لذت و بهره بردن از آن است.

نکته دیگر وجود تبدیل است؛ یعنی در هستی دائماً تغییر، تبدیل و ترخیص اتفاق می‌افتد. اساس حرکت جهان خلقت بر مبنای تبدیل شدن است. جهان و خلقت به سبب بهره بردن انسان از حیات و ارتقا، انرژی و نیروهایش را لازم دارد و آن‌ها را از بین نمی‌برد. بسیاری از شیرینی‌های حیات از جمله خوردن یک فنجان چای، بودن در کنار یکدیگر و لذت بردن، همه گوارا و ارزشمند هستند. نکته قابل توجه این است که تا تبدیل انجام نگیرد، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد، برای تبدیل شدن به طور قطع، نیاز به تغییراتی داریم. هر تبدیلی برای خودش شرایط، هدف، عناصر، زمان، کاتالیزور، دانش و نیاز خاصی دارد که بایستی آن را در نظر داشته باشیم. تبدیل در زندگی ما نقش بسیار مهمی دارد. تمامی ادیان و بزرگان می‌خواستند، تبدیل انجام بدهند تا یک انسان به هم ریخته را به انسانی متعادل و مثبت تغییر دهند. مکاتب مختلف نیز به همین منظور پدید آمدند تا انسان ناآگاه را هوشیار کنند؛ برای مثال افرادی که چاق هستند در نزدیکی عید نوروز به این موضوع فکر می‌کنند که طی دو ماه ۳۰ کیلو از وزن خود را کاهش دهند؛ یعنی شخص چاق می‌خواهد به فرد لاغر تبدیل شود؛ اما شرایط تبدیل را در نظر نگرفته و صرفاً به هدف تبدیل توجه می‌کند. بعضی افراد با نسخه‌های متعدد می‌خواهند شخص را به فرد لاغری تبدیل کنند و از قرص‌‌ها و جراحی‌های لاغری، کوچک کردن معده و ... برای این کار استفاده می‌کنند؛ اما هیچ تفکری در پس آن وجود ندارد. کپسول‌های لاغری؛ سیستم ارگانیسم جسم را به هم می‌ریزد و مانند سمی است که به بدن وارد شده باشد. افراد بسیاری به خاطر استفاده از داروهای لاغری و عمل‌های جراحی، فوت و یا ناقص شده‌اند؛ اما باز هم برای دیگران تجربه نمی‌شود. هر تبدیلی مراحلی دارد که ما تابع آن هستیم.

عامل بسیار مهم برای تغییر، محبت است که خود می‌تواند، تبدیلات را به خوبی رقم بزند و پایه آن نیز معرفت است؛ البته معرفتی که به مفهوم دانایی بوده و شامل سه پارامتر آموزش، تجربه و تفکر باشد. محبت اتفاقی و در یک لحظه به وجود نمی‌آید؛ مگر اینکه دانش، معرفت، شناخت و آگاهی از موضوع مورد نظر پیدا کرده باشیم. اگر دانش در جهت مثبت باشد؛ محبت و اگر در جهت منفی باشد؛ نفرت به وجود می‌آورد. رابطه‌ای که محبت در آن نقش داشته باشد، سازندگی ایجاد کرده و در ادامه ساختارها را پدید می‌آورد.

در کنگره چنین اتفاقی رخ می‌دهد؛ افراد رایگان درمان می‌شوند و در ادامه خدمت می‌کنند تا دیگران نیز به درمان برسند، به همین خاطر می‌توانیم ساختمان بخریم و دانشگاه بسازیم، در صورتی‌که از اعضا هیچ مبلغی را دریافت نکرده‌ایم و این همان شعبده بازی خداوند، محبت و فعالیت‌های معنوی است. در کنگره ما را امواج مطبوع الهی گرد هم جمع کرده است؛ از جمله امواج مطبوع الهی می‌توان به الهام تقوا، امواج عشق و امواج نزدیک کردن ذرات به یکدیگر نام برد. نیروی الهی و جاذبه تمامی انسان‌ها را به یکدیگر نزدیک می‌کند و کره زمینی که باعث می‌شود ما  در آن ساکن باشیم؛ همان امواج عشق است؛ چراکه انسان را از خلأ بیرون می‌آورد، البته اکنون نیز انسان‌هایی هستند که همچنان در خلأ زندگی می‌کنند به این مفهوم که نه فردی را دوست دارند و نه شخصی، دوستشان دارد؛ گرچه ممکن است از نظر مالی، وضعیت خوبی داشته باشند.

اگر امواج محبت نبود، چطور امکان داشت که گفته‌های من بر دل شما بنشیند. هنگامی‌که محبت و ارتباط باشد، زبان‌ و دیدگاه یکی می‌شود. اکنون همه فارسی صحبت می‌کنیم؛ اما زبان ما یکی نیست و متوجه صحبت یکدیگر نمی‌شویم، مهم این نیست که به چه زبانی صحبت می‌کنیم؛ بلکه نکته حائز اهمیت این است که در درون ما چه می‌گذرد. همچنین دیدگاه ما نیز یکی شده است و باعث می‌شود که دلتنگ یکدیگر شویم و از همدیگر یاد کنیم.

موضوعی که باعث شده اعضای کنگره از تنهایی رها بشوند محبت است و این را دیگر اعضا به آن‌ها آموزش داده‌اند. انسان به صورت فطری، مثبت‌نگر است و محبت و عشق ورزیدن را دوست دارد به شرطی که آن را آموزش ببیند. جهان پر از مطالبی است که قابل وصف نیست به طوری‌که جهان بیرون در مقابل جهان درون بسیار کوچک و بی‌ارزش است. ما اعضای کنگره را با خودشان آشتی دادیم تا دو مرتبه خود را پیدا کنند و این مهم باعث دگرگونی شده و آن‌ها را به سمت تعادل سوق می‌دهد. و در پایان، اصل تکامل در خلقت، وجود است.

نویسنده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)
عکس: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)
تنظیم و ارسال همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .